شهید آیتالله مطهری(ره) دو جریان را درباره انقلاب اسلامی خطرناک میداند: اول؛ ناآشنایان به مفاهیم اسلامی که دل در گرو غرب دارند و دوم؛ گروهی که اندیشههای معاند اسلام را با برچسب اسلامی در افکار جوانان ما جای میدهند.
روز گذشته مقام معظم رهبری در سخنرانی افتتاحیه همایش بیداری اسلامی، به نخبگان فرهنگی و سیاسیون فعال و اندیشمندان و علمای جهان اسلام، به چندی از خطرهای و آسیبهای فراروی بیداری مردم منطقه اشاره کرد. شهید مطهری نیز در این مورد سخنان ارزندهای دارند که لازم است مورد تأمل بسیاری قرار گیرد.
شهید مطهری معتقد است که نهضتها مانند همه پدیدههاى دیگر ممکن است دچار آفتزدگى شوند. وظیفه رهبرى نهضت است که پیشگیرى کند و اگر احیاناً آفت نفوذ کرد، با وسایلى که در اختیار دارد و یا باید در اختیار بگیرد، آفتزدایى نماید.
شهید مطهری، رهبر نهضت را حافظ معیارها و اصول انقلاب می داند، لذا مینویسد: اگر رهبرى یک نهضت به آفتها توجه نداشته باشد یا در آفتزدایى سهلانگارى نماید قطعاً آن نهضت، عقیم یا تبدیل به ضد خود خواهد شد و اثر معکوس خواهد بخشید.
شهید مطهری در بررسی محققانه خود، ۴ آسیب را فراروی انقلابهای و نهضتهای میداند:
۱٫ نفوذ اندیشه هاى بیگانه
به اعتقاد شهید مظهری اندیشههاى بیگانه از دو طریق نفوذ مىکنند. یکى از طریق دشمنان. هنگامى که یک نهضت اجتماعى اوج مىگیرد و جاذبه پیدا مىکند و مکتبهاى دیگر را تحتالشعاع قرار مىدهد، پیروان مکتبهاى دیگر براى رخنه کردن در آن مکتب و پوسانیدن آن از درون، اندیشههاى بیگانه را که با روح آن مکتب مغایر است وارد آن مکتب مىکنند و آن مکتب را به این ترتیب از اثر و خاصیت مىاندازند و یا کماثر مىکنند.
اسرائیلیات، مجوسیات، مانویات را شهید مطهری از جمله نفوذ اندیشههای بیگانه میداند که با مارک اسلام وارد حدیث و تفسیر و افکار و اندیشههاى مسلمانان گردید و بر سر اسلام آمد آنچه آمد.
شهید مطهری یکی دیگر از راههای نفوذ اندیشههای بیگانه را از طریق دوستان و پیروان میداند، به اعتقاد ایشان گاهى پیروان خود مکتب به علت ناآشنایى درست با مکتب، مجذوب یک سلسله نظریات و اندیشههاى بیگانه مىگردند و آگاهانه یا ناآگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب مىدهند و عرضه مىنمایند.
شهید مطهری مجذوبشدگان به فلسفه یونانى و آداب و رسوم ایرانى و تصوف هندى، نظریات و اندیشههایى را به عنوان خدمت (نه به قصد خیانت) ، نمونهای از نفوذ اندیشههای بیگانه از طریق دوستان میدند که وارد اندیشههاى اسلامى شده است.
شهید مطهری در مورد انقلاب اسلامی هر دو جریان را خطرناک میداند،یعنی ۱٫گروهی که همناآشنا به مفاهیم اسلامی هستند و هم دل در گرو مکتبهای غربی دارند و ۲٫ گروهی که اندیشههای معاند اسلام را با مارک و برچسب اسلامی در ذهن و افکار جوانان ما جای میدهند.
ایشان در این مورد معتقد است: در در عصر حاضر که نهضت اسلامى ایران اوج گرفته و مکتبها و «ایسم»ها را تحتالشعاع قرار داده است، هر دو جریان را مشاهده مىکنیم؛ هم گروهى را مىبینیم که واقعاً وابسته به مکتبهاى دیگر بالخصوص مکتبهاى ماتریالیستى هستند و چون مىدانند با شعارها و مارکهاى ماتریالیستى کمتر مىتوان جوان ایرانى را شکار کرد، اندیشههاى بیگانه را با مارک اسلامى عرضه مىدارند.
بدیهى است اسلامى که با محتواى ماتریالیستى در مغز یک جوان فرو رود و تنها پوسته اسلامى داشته باشد به سرعت دور انداخته مىشود.
و هم مىبینیم ـ و این خطرناکتر است ـ که افرادى مسلمان اما ناآشنا به معارف اسلامى و شیفته مکتبهاى بیگانه، به نام اسلام اخلاق مىنویسند و تبلیغ مىکنند اما اخلاق بیگانه، فلسفه تاریخ مىنویسند همان طور، فلسفه دین و نبوت مىنویسند همان طور، اقتصاد مىنویسند همان طور، سیاست مىنویسند همان طور، جهانبینى مىنویسند همان طور، تفسیر قرآن مىنویسند همان طور و …
علامه شهید مطهری با صراحت تمام و بدون ترس خطر قلمبهدستان مزدور و هم قلمبهدستان گمراه را هشدار میدهد: من به عنوان یک فرد مسئول به مسئولیت الهى، به رهبران عظیمالشأن نهضت اسلامى که براى همهشان احترام فراوان قائلم، هشدار مىدهم و بین خود و خداى متعال اتمام حجت مىکنم که نفوذ و نشر اندیشههاى بیگانه به نام اندیشه اسلامى و با مارک اسلامى اعمّ از آنکه از روى سوء نیت و یا عدم سوء نیت صورت گیرد، خطرى است که کیان اسلام را تهدید مىکند.
البته شهید مطهری، بستن پنجرهها و دربهای برای مقابله با اندیشههای معاند را کافی نمیداند،لذا مینگارد: راه مبارزه با این خطر تحریم و منع نیست. مگر مىشود تشنگانى را که براى جرعهاى آب لهله مىزنند، از نوشیدن آب موجود به عذر اینکه آلوده است منع کرد؟!
این ما هستیم که مسئولیم. ما به قدر کافى در زمینههاى مختلف اسلامى کتاب به زبان روز عرضه نکردهایم. اگر ما به قدر کافى آب زلال و گوارا عرضه کرده بودیم، به سراغ آبهاى آلوده نمىرفتند.
شهید مطهری عرضه صحیح و درست اندیشه ناب محمدی را هم رفتاری آفندی و هم پدافندی میداند، یعنی اگر ما به درستی اسلام را معرفی کرده بودیم هم جوانان را به درستی تربیت دینی کرده بودیم و هم به درستی با شبهات مقابله! لذا در این مورد مینگارد: راه مبارزه، عرضه داشتن صحیح این مکتب در همه زمینهها با زبان روز است.
حوزههاى علمیه ما که امروز اینچنین شور و هیجان فعالیت اجتماعى یافتهاند باید به مسئولیت عظیم علمى و فکرى خود آگاه گردند، باید کارهاى علمى و فکرى خود را ۱۰ برابر کنند، باید بدانند که اشتغال منحصر به فقه و اصول رسمى جوابگوى مشکلات نسل معاصر نیست.