علوم به تنهایی موثر و کارساز نیستند و زمانی مفید واقع می شوند که در مسیر خداشناسی قرارگیرند و استاد شهید با اندشیه بلند خود توانست گنجینه علوم خود را در مسیر خداشناسی و روشنگری به کار گیرد.شهید مطهری بهروز کننده فرهنگ اسلامی بود و میتوان گفت شالوده انقلاب اسلامی را آثار و اندیشههای شهید مطهری شکل داد.شهید مطهری با ارائه استدلال در برابر شبهات و افکار التقاطی خدمت ارزشمندی به انقلاب و جمهوری اسلامی کرد و میتوان گفت: وی تئوریسین بنیاد فرهنگی انقلاب اسلامی است.شهید مطهری شخصیتی بود که بیش از هر فرد دیگری مورد توجه حضرت امام (ره) بود. مطهری نه تنها نسبت به مبانی و اصول اسلام شناخت کافی داشت بلکه با دقت و تحقیق توانست آسیب های آن را شناسایی کرده و به رفع آنها بپردازد. شهید مطهری با حضور آگاهانه، عارفانه وعالمانه به دنیا ثابت کرد که روحانی پرورش یافته در مکتب امام جعفر صادق (ع) با همه وجود و توان از اسلام ناب دفاع میکند.
استاد مطهری مرد علم ، اندیشه ، ایمان ، تلاش و ایثار در راه هدف آرمانی و بلند خود بود می توان گفت از میان متفکرین اسلام شناس ، کمتر دانشمندی داشتیم که در رشته های مختلف مطالعه داشته و منابعی را به رشته تحریر درآورده باشد ، در این میان استاد مطهری یک استثناء بود که به علوم مختلف آشنایی کامل داشت و با تسلط در مورد آنها سخن گفته ، مطالب قوی و دقیق می نوشت .شهید مطهری با شناخت دقیق زمان خود ، مطابق با نیازهای روز جامعه سخن می گفت و قلم می زد معرفی و تبیین شخصیت استاد مطهری برای قشر جوان جامعه و تشویق آنها به مطالعه کتابهای وی ، ضرورتی است که در صورت غفلت از آن به دانش کشور ظلم شده است .علم ، دانش و آگاهی بالای استاد مطهری و همچنین زمان شناسی و نیازسنجی دقیق وی ، از ویژگیهای بارزی است که شهید مطهری را به فردی برجسته تبدیل کرده است .فکر ناب،سعهی صدر، اخلاص، زمان شناسی و دشمن شناسی از شهید مطهری شخصیتی بی نظیر ساخته است. اکنون دانشجویان و طلاب علوم دینی باید با بهره گیری از اندیشه ها و الگوگیری از روش استاد مطهری با نفوذ دشمنان در افکار جوانان مبارزه کنند.
آنچه که مطهری (ره) را مطهری کرد عمل مخلصانه او به آموختههایش بود خصوصیت اول شهید مطهری، علم فراوان و ارزشمند ایشان بود؛ ایشان با شناخت و تسلطی که بر منابع اصلی در علوم مختلف اسلامی داشتند و با توجه به نیازها و واقعیات جامعه، پژوهشها و کتابهای خود را تدوین میکردند که این پژوهشها و کتابها به علت نوآوری در سطح وسیعی در جامعه مورد استقبال قرار میگرفت.
پیشگفتار
شخصیت عظیم و گسترده امیرالمؤمنین علی علیه السلام وسیعتر و متنوعتر از اینست که یک فرد بتواند در همه جوانب و نواحی آن وارد شود و توسن اندیشه را به جولان آورد . برای یک فرد حداکثری که میسر است اینست که یک یا چند ناحیه معین و محدود را برای مطالعه و بررسی انتخاب کند و به همان قناعت ورزد . یکی از جوانب و نواحی وجود این شخصیت عظیم ، ناحیه تأثیر او بر روی انسانها به شکل مثبت یا منفی است و به عبارت دیگر " جاذبه و دافعه " نیرومند او است که هنوز هم نقش فعال خود را ایفا مینماید و در این
کتاب درباره اش گفتگو شده است . شخصیت افراد از نظر عکس العمل سازی در روحها و جانها یکسان نیست . به هر نسبت که شخصیت حقیرتر است کمتر خاطرها را به خود مشغول میدارد و در دلها هیجان و موج ایجاد میکند و هر چه عظیمتر و پرنیروتر است خاطره
انگیزتر و عکس العمل سازتر است ، خواه عکس العمل موافق یا مخالف .شخصیتهای خاطره انگیز و عکس العمل ساز ، زیاد بر سر زبانها میافتند ، موضوع مشاجرهها و مجادلهها قرار میگیرند ، سوژه شعر و نقاشی و هنرهای دیگر واقع میشوند ، قهرمان داستانها و نوشتهها میگردند . اینها همه چیزهائی است که در مورد علی علیه السلام به حد اعلی وجود دارد و او در این جهت بی رقیب و یا بسیار کم رقیب است . گویند محمد بن شهرآشوب مازندرانی که از اکابر علمای امامیه در قرن هفتم است ، هنگامی که کتاب معروف " مناقب " را تألیف میکرد، هزار کتاب به نام مناقب که همه درباره علی علیه السلام نوشته شده بود در کتابخانه خویش داشت . این یک نمونه میرساند که شخصیت والای مولی در طول تاریخ چه قدر خاطرها را مشغول میداشته است .
امتیاز اساسی علی علیه السلام و سایر مردانی که از پرتو حق روشن بودهاند اینست که علاوه بر مشغول داشتن خاطرها و سرگرم کردن اندیشهها ، به دلها و روحها نور و حرارت و عشق و نشاط و ایمان و استحکام میبخشند . فیلسوفانی مانند سقراط و افلاطون و ارسطو و بوعلی و دکارت نیز قهرمان تسخیر اندیشهها و سرگرم کردن خاطرها هستند . رهبران انقلابهای اجتماعی ، مخصوصا در دو قرن اخیر ، علاوه بر این ، نوعی تعصب در پیروان خود به وجود آوردند . مشایخ عرفان پیروان خویش را احیانا آنچنان وارد مرحله " تسلیم " میکنند که اگر پیر مغان اشارت کند سجاده به میرنگین مینمایند . اما در هیچکدام از آنها گرمی و حرارت توأم با نرمی و لطافت و صفا و رقتی که در پیروان علی ، تاریخ نشان میدهد نمی بینیم . اگر صفویه از دراویش لشکری جرار و مجاهدانی کارآمد ساختند با نام علی کردند نه با نام خودشان حسن و زیبائی معنوی که محبت و خلوص ایجاد میکند از یک مقوله است و