انديشه مطهر
نقش مردم در فراهم نمودن زمینه ظهور

نقش مردم در فراهم نمودن زمینه ظهور از دیدگاه شهید مطهری

دیدگاهی که معتقد است فقط وقتی ظلم و ستم به بیشترین حد خود برسد، زمینه ظهور فراهم می‌شود و در این میان مردم نقش خاصی در فراهم شدن زمینه‌های عدالت‌طلبی و ظلم‌ستیزی مهدوی ندارند، دیدگاهی است که انفجاری بودن ظهور را اقتضا می‌کند. یعنی بدون آن که زمینه‌های اجتماعی عدالت‌گستری و ظلم‌ستیزی جهانی حضرت مهدی(علیه السلام)، توسط مردم فراهم شده باشد، صرفاً تیره روزی و ظلم و ستم فراگیر و غیر قابل اجتناب شود و حضرت مهدی (علیه السلام) به اذن الهی ظهور کند و جهان را پر از عدل و دادکند. در حالی که از دیدگاه شهید مطهری فراگیر شدن ظلم و ستم، صرف نظر از وجود زمینه‌های اجتماعی حق‏طلبی و ظلم‌ستیزی مردمی، نمی‌تواند آبستن یک انقلاب جهانی عدالت گستر باشد و این مساله مخالف حرکت منطقی تاریخ در تحولات جامعه جهانی است. شهید مطهری می‌فرماید: «از قرآن استفاده می‌شود که ظهور مهدی(علیه السلام) حلقه‌ای است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی می‌شود، سهیم بودن یک فرد در این سعادت موقوف به این است که آن فرد عملا در گروه اهل حق باشد.» [1]

از دیدگاه شهید مطهری: «حرکت به سوی کمال، لازمه «ذات» اجزای طبیعت و از آن جمله تاریخ است.»[2] ایشان همچنین عامل اصلی این حرکت را فطرت تکامل‌جو و قناعت‌ناپذیر انسان می‌داند که به هر مرحله‌ای برسد، مرحله بالاتر را آرزو و جستجو می‌کند.[3] بنابراین حرکت تکاملی تاریخ بر اساس فطرت انسانی غیر قابل اجتناب است، در واقع مقصد نهایی تاریخ همان نقطه‌ای است که در دیدگاه شیعی از آن به «حکومت حضرت مهدی(علیه السلام)» تعبیر شده است. فطرت انسان به ‌گونه‌ای است که تا وقتی که به آن نقطه تاریخ نرسد، به معنای واقعی احساس تکامل اجتماعی و تاریخی نمی‌کند ولی با این همه رسیدن هر چه سریع‌تر تاریخ به آن نقطه، به خودی خود اتفاق نمی‌افتد: «تاریخ ساخته انسان است نه انسان ساخته تاریخ. اگر طرحی برای آینده تاریخ نداشته باشیم و اگر مسئولیت خودمان را برای آینده تاریخ درک نکنیم کسی نمی‌تواند به ما قول بدهد که این کشتی خود به خود به طور خودکار به مقصد و هدف خودش برسد، لااقل قابل جلو افتادن و عقب افتادن است.»[4]

بیست و نهم 12 1394 10:25
(0) نظر
برچسب ها :
مبانی نظام اقتصادی اسلام 2

نظام اقتصادی، مجموعه‌ای از الگوهای رفتاری است که شرکت کنندگان در نظام (مصرف‌کنندگان، تولیدکنندگان و دولت) را به یک‌دیگر و اموال و منابع طبیعی پیوند می دهد و براساس مبانی مشخّص، در راستای اهداف معیّنی به صورت هماهنگ سامان یافته است (موسویان، 1379: ص 12).

برای تبیین نظام اقتصادی اسلام، لازم است مبانی نظام و اهداف آن را مطالعه کنیم. شهید مطهری در آثار خود با استفاده از آیات قرآن و گفتار پیشوایان دین، اصول متعدّدی را مطرح کرده‏ است که در شکل‏گیری نظام اقتصادی اسلام مؤثّرند.

1. اصالت داشتن فرد و جامعه

یکی از مباحث اختلافی که نقش تعیین کننده‏ای در تعیین نظام‏های اقتصادی دارد، مسألة اصالت داشتن فرد یا اجتماع است. اهمیّت این مسأله از آن‌جا است که جهتگیری اهداف نظام را تعیین می‌کند که به سمت منافع فرد باشد یا اجتماع، و همان‌طور که توضیح خواهیم داد، بسیاری از اصول دیگر نظام، همانند اهداف آن از تبیین این مسأله شکل می‏گیرد؛ برای مثال، در نظام‏های سرمایه‏داری به علّت فردگرایی، رفتارهای اقتصادی به گونه‏ای سازماندهی می‏شوند که منافع افراد تأمین شود و بر همین اساس، مصرف کننده حاکم است و تعیین می کند چه چیز ، چه مقدار و برای چه کسی تولید شود. تولید کننده نیز در این نظام به دنبال حدّاکثر کردن سود خود است؛ یعنی کالاهایی را تولید می‌کند که سودآوری بیش‌تری برای او داشته باشد. این جملة معروف اسمیت است که هر گاه هر کسی، منافع خودش را حدّاکثر کند، منافع جامعه هم تأمین خواهد شد و بر همین اساس، مالکیت خصوصی، آزادی اقتصادی و دخالت حدّاقل دولت را تجویز می‏کنند. این در حالی است که نظام سوسیالیست بر اساس اصالت دادن به جمع، و اعتباری دانستن فرد، اقتصاد دولتی را پیشنهاد کرده، هیچ‌گونه حقّی برای افراد به صورت فردیت قائل نیست. نفی مالکیت خصوصی، نفی آزادی اقتصادی و دخالت گستردة دولت در اقتصاد از نتایج این‌تفکّراست.

در نظام اقتصادی اسلام، بر خلاف دو نظام پیشین, مصالح فرد و جامعه حاکم است. حاکمیت مصالح فرد و جامعه از دیدگاه اسلام به معنای حاکمیت احکام شرعی است. این مصالح در قالب نظام کنترل شده بازار مقدار و چگونگی تولید را تعیین می‌کند.

شهید مطهری در این باره می‏فرماید:

بیست و چهارم 12 1394 19:42
(0) نظر
برچسب ها :
اندیشه اقتصادی استاد شهید مرتضی مطهری (ره)
یکی از ویژگی‏های شهید مطهری این بود که به مسائل اجتماعی حسّاسیت خاص داشته، هرگاه با پدیده‏ای مواجه می‏شد که ذهن متفکّران زمان خود را به خود مشغول کرده بود، با تلاش و پیگیری خاصّ خود، به تحقیق دربارة آن می‏پرداخت. در بحث اقتصاد، وی چند کتاب مستقل نگاشته و در سایر تألیفات خود نیز به مناسبت بدان پرداخته است. در این مقاله، با استفاده از آثار استاد، سعی برتبیین اندیشة اقتصادی آن بزرگوار دربارة نظام اقتصادی اسلام مطابق با ادبیات فعلی می‏پردازیم.

نکتة قابل توجّه در این مطالعه این است: در وضعی که نگرش اکثر فقیهان به اقتصاد، از زاویة خرد و حلّ مسائل فردی بوده، شهید مطهری معتقد به نظام‏مند بودن اسلام در همة عرصه‏ها و از جمله اقتصاد بوده است.

قلمرو دین در امور دنیایی

به‌طور کلّی درباره حوزه دخالت دین در امور دنیا، دیدگاه‏های گوناگونی وجود دارد. برخی، مأموریت پیامبران را صرفا" پرورش ابعاد روحی و تربیتی انسان دانسته، به دین اقلّی معتقدند و می‏گویند: خداوند، سامان دادن امور دنیایی آدمیان را به خودشان واگذاشته است و به تعبیر برخی از اینان، «ابلاغ پیام‏ها و انجام کارهای اصلاحی و تکمیل دنیا در سطح مردم دور از شأن خدای انسان و جهان است و تنزّل دادن پیامبران به حدود مارکس‏ها، پاستورها و گاندی‏ها یا جمشید و بزرگمهر و همورابی است»

وی در بخش دیگری از مقالة خود گفته است:

آن‌چه در هیچ یک از سرفصل‏ها و جاهای دیگر دیده نمی‏شود، این است که گفته شود آن را فرستادیم تا به شما درس حکومت و اقتصاد و مدیریت اصلاح امور زندگی دنیا و اجتماع بدهد .

برخی از نویسندگان معاصر نیز با این بیان که «دین، اصلا" در تدبیر دنیا دخالت نکرده و آن را به عقلا وانهاده است»، به تبیین این دیدگاه می‏پردازند . هرچند در این دیدگاه نیز توسعه و رفاه، امری مطلوب به شمار می‏آید، دین در این امر دخالت نمی‏کند و چارة کار به خود مردم واگذار شده است.

بیست و سوم 12 1394 19:35
(0) نظر
برچسب ها :
زمینه های بیداری اسلامی از دیدگاه شهید مطهری(1)

مقدمه: مدّتی مردم منطقه خاورمیانه از خواب غفلت بیدار شده و قیامهای خود را شروع کرده اند. این قیامها کم کم به اروپا کشیده و ابعاد گسترده تری پیدا خواهد کرد. قطعا این بیداری در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی یک شبه رخ نداده بلکه زمینه هایی داشته و دارد که با تحقق آنها این اتفاق عظیم روی داده است.

برآنیم در چند شماره، زمینه های بیداری اسلامی را از نگاه استاد متفکّر شهید مرتضی مطهری مطرح نموده و از اندیشه های ناب ایشان بهره گیریم. نکاتی که هنوز برای ما تازگی دارد و عمق بصیرت این اندیشمند اسلامی را می رساند.

با مطالعه آثار مختلف ایشان می توان زمینه های بیداری اسلامی را در سه بعد گرایشی، بینشی و الگوپذیری خلاصه کرد. با این توضیح که باید در این سه بعد اتفاقاتی رخ دهد تا نتیجه آن یعنی بیداری حاصل گردد.

۱- بعد انگیزشی

مهمترین نکته ای که شهید بزرگوار مطهری در این بعد بر آن تاکید دارند مساله احساس شخصیّت است. اگر ملّتی احساس شخصّیّت ننماید هیچگاه دست به قیام و انقلاب نخواهد زد. در اینجا مطالبی از ایشان را که بیانگر اهمّیت و آثار احساس شخصِت و در مقابل، بیانگر خطرات خودباختگی است، مرور می کنیم:

بالاترین سرمایه

مسأله احساس شخصیت مسأله بسیار مهمى است. از این سرمایه بالاتر براى اجتماع وجود ندارد که در خودش احساس شخصیت و منش کند، براى خودش ایده آل داشته باشد و نسبت به اجتماعهاى دیگر حس استغنا و بى‏نیازى داشته باشد، یک اجتماع این‏طور فکر کند که خودش و براى خودش فلسفه مستقلّى در زندگى دارد و به آن فلسفه مستقلّ زندگى خودش افتخار و مباهات کند، و اساساً حفظ حماسه در اجتماع یعنى همین که اجتماع از خودش فلسفه‏اى در زندگى داشته باشد و به آن فلسفه ایمان و اعتقاد داشته باشد و او را برتر و بهتر و بالاتر بداند و به آن ببالد. واى به حال آن اجتماعى که این حس را از دست بدهد! این یک مرض اجتماعى است.

مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى ج‏17 ص : 53

 در جایی دیگر می فرماید:

حیات ملت به این است که آن ملت شخصیتى را در خودش احساس کند. اى بسا ملتهاى عالِم که شخصیت ندارند، واى بسا ملتهاى جاهل که شخصیت خودشان را حفظ کرده‏اند. اگر الجزایریها بعد از صد و پنجاه سال مبارزه توانستند استعمار فرانسه را به زانو درآورند و به استقلال برسند، براى این بود که در آنها یک حماسه و یک احساس منش وجود داشت. اگر در آن طرف مشرق زمین، ملت دیگرى دارد با قویترین و ثروتمندترین ملتهاى جهان مبارزه مى‏کند، چرا مبارزه مى‏کند؟ آیا عدد یا ثروتش با آنها مبارزه مى‏کند؟ ابداً؛ احساس شخصیت و منش آن ملت مبارزه مى‏کند، مى‏گوید: من تو را به آقایى قبول ندارم، من یا باید زنده باشم روى پاى خودم باشم و کسى بر من حکومت نکند و یا باید نباشم.

همان ص : 58

احساس شخصیّت و حماسه

 «بعضى روحیه‏ها فاقد حماسه‏اند و بعضى داراى حماسه‏اند، و گفتیم که حماسه، نوعى احساس شخصیت است در مقابل دیگران افرادى هستند در دنیا عارى و خالى از حماسه؛ در خود، همه احساس حقارت و تبعیّت و شکست خوردگى مى‏کنند، هیچ فکر و عقیده قابل دفاعى در روح آنها وجود ندارد، اگر دفاع کند فقط از مال و جان خود دفاع مى‏کند، اما چیز دیگر قابل تعلّق و قابل دفاعى ندارد از وطن و قومیت و نژاد و زبان و دین و آئین و حریت و کرامت ذاتى»

   مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى ج‏17ص 636
بزرگترین نیرنگ استعمار

 «گاهى یک جامعه در مقابل جامعه دیگر خودش را مى‏بازد، خودباخته مى‏شود، مستسبَع مى‏شود. گاهى یک جامعه جامعه دیگر را از روى زرنگى با عواملى که دارد خودباخته مى‏کند. نیرنگ بزرگ استعمار با کشورهاى مستعمره و کشورهاى استعمارزده همین است، کوشش مى‏کند که کشور استعمارزده اعتماد و ایمان به خودش و ایمان به حیثیت خودش را از دست بدهد؛ به فرهنگ خود، دین خود، ملیت خود، کتابهاى خود، پیشوایان خود، به تاریخ گذشته خود و به هر چه که دارد بى‏اعتقاد شود، بگوید همه آن هیچ و پوچ بوده، ما که چیزى نیستیم، ما که هیچ هستیم، هر چه هست آنها هستند. این بزرگترین نیرنگ استعمار است؛ بى‏اعتقاد کردن، بى‏ایمان کردن یک ملت به شخصیت و هویت اجتماعى خودش. کارى مى‏کند  این ملت، «بد» ى که از ناحیه استعمار بیاید بر «خوب» ى که از ناحیه خودش باشد ترجیح مى‏دهد.»

مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى ج‏24 ص : 215

در همین راستا استاد مطهری بزرگترین هدیه یک ربر به ملت خود را همین احساس شخصیت و "ایمان به خود" معرفی می نماید:

       «بزرگترین هدیه‏اى که یک رهبر به ملتش مى‏تواند بدهد «ایمان به خود» است، یعنى آن ملت را به خودش مؤمن کند. یک رهبر ممکن است هدیه‏اى که به مردمش مى‏دهد هدیه مادى باشد، ممکن است هدیه سیاسى باشد، استقلال سیاسى به ملت خودش بدهد. ممکن است ایمان به رهبر باشد یعنى ملت معتقد شود که رهبر ما رهبر خیلى بزرگى است. ولى اینها آنقدر مهم نیست که هدیه‏اى که یک رهبر به ملتش مى‏دهد این باشد که این ملت را به خودش مؤمن و معتقد کند که بگوید من نباید زیر بار دشمن بروم، زیر بار استبداد بروم، زیر بار استعمار بروم، من از خودم تاریخ دارم، از خودم فرهنگ دارم، من هیچ احتیاجى ندارم که از غرب الگو بگیرم»

مجموعه‏آثار ج‏24 ص : 217

بیست و ششم 10 1394 19:12
(0) نظر
برچسب ها :
زمینه های "بیداری اسلامی" از دیدگاه شهید مطهری(2)

قبلا بیان شد از دیدگاه استاد شهید مطهری برای بیداری اسلامی و انقلاب باید مقدمات و زمینه هایی فراهم آید. ما این زمینه ها را در سه بعد تقسیم بندی کردیم.

بعد انگیزشی، بعد بینشی و بعد الگوگیری. بعد انگیزشی را که انرا در احساس شخصیّت خلاصه نمودیم بیان نمودیم. در ادامه به دو بعد دیگر می پردازیم.

2- بُعد بینشی

مراد از این بعد آن است که مردم باید اعتقاد و بینشی داشته باشند که نه تنها آنها را از حرکت و نشاط و مبارزه در برابر استعمار و استکبار باز ندارد بلکه آنها را در این مسیر تشویق نماید.

مهمترین مسأله در این زمینه فهم صحیح رابطه دین و سیاست است. استاد مطهری می فرماید:

   « کار اساسى این است که مردم ایمان پیدا کنند که مبارزه سیاسى یک وظیفه شرعى و مذهبى است. تنها در این صورت است که تا رسیدن به هدف از پاى نخواهند نشست. مردم در غفلتند که از نظر اسلام، سیاست از دین و دین از سیاست جدا نیست. پس همبستگى دین و سیاست را باید به مردم تفهیم کرد.»    مجموعه‏آثار ج‏24ص36

ناگزیریم در اینجا اشاره وار نکاتی عرض نماییم. برای درک صحیح رابطه دین و سیاست باید دید دین چیست و سیاست کدام است.

اگر مراد از دین دین جامع و کامل اسلام باشد و منظور از سیاست نیز اداره جامعه و برقراری عدالت و امنیت باشد، دیانت عین سیاست خواهد بود. ولی اگر دین را غیر از اسلام دانستیم یا سیاست را به معنی دروغ و نیرنگ و قدرت طلبی معنا نمودیم هیچ رابطه ای بین این دو نخواهد بود. شهید مطهری که خود دغدغه اسلام ناب و اصیل را دارد می فرماید:

«اسلام را نباید با ادیانى که همه محتواشان چهارتا کلمه اندرز است مقایسه کرد. اسلام خودش را در مقابل همه بدبختیهاى اجتماع مسئول مى‏داند اما فلان‏اندرزگو خودش را مسئول نمى‏داند.»

مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏26، ص: 246

ایشان هم چنین در مقایسه ای بین اسلام و مسیحیّت می نویسند:« می‏گویند مسیحیت این افتخار را دارد که هیچ اسمى از جنگ در آن نیست. اما ما مى‏گوییم اسلام این افتخار را دارد که قانون جهاد دارد. مسیحیت که جهاد ندارد چون هیچ چیز ندارد، جامعه و قانون و تشکیلات اجتماعى براساس مسیحیت ندارد تا قانون جهاد هم داشته باشد. اسلام آمده جامعه تشکیل بدهد، آمده کشور تشکیل بدهد، آمده دولت تشکیل بدهد، آمده حکومت تشکیل بدهد، رسالتش اصلاح جهان است؛ چنین دینى نمى‏تواند بى‏تفاوت باشد، نمى‏تواند قانون جهاد نداشته باشد، اسلام تمام شئون زندگى بشر را زیر نظر دارد، قانون اجتماعى دارد، قانون اقتصادى دارد، قانون سیاسى دارد، آمده براى تشکیل دولت، تشکیل حکومت‏.»   مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏20، ص: 223

اینجاست که انسان پی می برد که طرح جدایی دین از سیاست از طرف استعمار و تبلیغ آن توسط افراد مغرض  یا نادان در کشورهای اسلامی به چه هدفی انجام می پذیرد. چنین تفکر غلطی شور انقلابی را در مردم خفه می نماید و عملا کسانی که پایبند به دین هستند خود را نسبت به  حکومت و سیاست بیگانه می بینند.

این تفکر غلط که در برخی کشورها چون ترکیه و ایران در زمان رضاشاه عملی شد مخالفتهای زیادی را برانگیخت. شهید مطهری در همین زمینه می فرمایند:

« جدایى دین و سیاست به مفهومى که آتاتورک قهرمانِ آن بود- که ترکیه را به بدبختى کشانید- و به شکلى که در ایران عمل شد، به معنى بیرون کردن دین از صحنه سیاست بود که مساوى است با جدا کردن یکى از عزیزترین اعضاى پیکر اسلام از اسلام.» مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى  ج‏24 ص : 39

3- بعد الگوگیری

این بعد اهمیّتش از دو بعد دیگر کمتر نیست؛ چرا که ممکن است جامعه ای احساس شخصیّت پیدا نموده و سیاست را جزو دین خود بنداند ولی به دلیل فضای مبهم آینده و یا ترسها و دلهره ها موفق به بیداری و انقلاب نشود. اینجاست که وجود یک الگوی موفق کار را تمام می نماید. وقتی ببینند ملّتی راهی را با همه سختی ها رفته و در مقابل سختی ها جهاد نموده و موفّق بیرون آمده، این حرکت را دلگرم کننده دانسته  وقدم در راه آن ملّت الگو می گذارد. استاد مطهری با نگا تیزبین خود که گویا تحولات امروز جهان را پیش بینی می نماید می گوید:

«  من کم‏کم باورم آمده که این انقلاب به ایران محدود نمى‏ماند، هفتصد میلیون جمعیت [مسلمانان‏] را در بر خواهد گرفت و چه افتخارى براى ایران خواهد بود که یک انقلاب اسلامى از ایران شروع شود و تمام کشورهاى اسلامى را زیر نفوذ خودش بگیرد، که خواهد گرفت. عربستان سعودى از حالا چنان به خود لرزیده که خدا مى‏داند! انور السادات شبها دیگر خوابش نمى‏برد. ملک حسین که دیگر هیچ. رژیم افغانستان سخت به وحشت افتاده، دارد با رژیم ایران همکارى مى‏کند. کمونیسم و امپریالیسم مشترکا در وحشت افتاده‏اند. »

     مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏24، ص: 132 

بیست و پنجم 10 1394 19:13
(0) نظر
برچسب ها :
نقش آرای شهیدمطهری در بیداری اسلامی
دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب به نقش انقلاب اسلامی و تفکرات استاد شهید مطهری در بیداری اسلامی و احیای تفکری اسلامی در جهان اسلام اشاره و ریشه‌‌ها و عوامل بیداری اسلامی در جهان اسلام را تبیین و تشریح کرد.

آیت الله محمد علی تسخیری دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی در سومین هم اندیشی حکمت مطهر که صبح امروز دوشنبه 12 اردیبهشت ماه در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزار شد با تأکید بر نقش تفکر شیهد مطهری در نگاهداری حرکت بیداری اسلامی و نزدیکی عجیب فکری میان شهید مطهری و شهید صدر گفت: به رغم اینکه این دو شخصیت شاید با یکدیگر دیدار هم نکرده بودند اما تقارب فکری عجیبی میان آنها وجود داشت و آنها در تاریخهای نزدیک به هم به شهادت رسیدند.

وی با اشاره به اینکه نباید از ریشه های بیداری اسلامی غفلت کنیم گفت: در نیمه های قرن هفدهم میلادی ارتش عثمانی در بیرون دروازه های وین قرار گرفته بود. هنوز هم آثار گلوله های عثمانی در یکی از دروازه های وین وجود دارد. عثمانی ها در آن زمان می توانستند شهر وین را از بین ببرند اما در نتیجه برنامه ریزی رهبران شهر این ماجرا به عقب نشینی عثمانی منتهی شد. عقب نشینی که با برنامه ریزی رهبران غربی برای استعمار جهان اسلام همراه شد.

آیت الله تسخیری افزود: از آن زمان جهان اسلام در حالت غفلت فرو رفت . تهاجم غرب به جهان اسلام از استعمار هلند در اندونزی آغاز شد. اندونزی از نیمه های قرن 17 تا نیمه های قرن 20 تحت اشغال هلند بود. آسیای میانه را روسیه اشغال کرد و جهان اسلام تا اوایل قرن بیستم به عقب نشینی خود ادامه داد. تا اوایل قرن بیستم کل جهان اسلام تحت استعمار غرب بود، بیداری اسلامی سرکوب می شد و استکبار جهانی برای از بین بردن آخرین نفسهای بیداری اسلامی در جهان اسلامی سه هدف را برای خود ترسیم کرده بود.

دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی با تأکید بر اهداف استکبار جهانی برای سرکوبی بیداری اسلامی گفت: گسترش سکولاریسم، پاره پاره کردن جهان اسلام و عقب ماندگی جهان اسلام از اهداف سه گانه استعمار تلقی می شوند. اما استعمار پس از مدتی با انقلاب اسلامی ایران رو به رو شد که تمام طرح های آنها را نقش بر آب کرد. انقلاب اسلامی ایران در شرایطی صورت گرفت که مسلمانان مأیوس و ناامید از حکومت قرآن و هدایت زندگی خود توسط اسلام بودند.

آیت الله محمد علی تسخیری در ادامه اظهارات خود اضافه کرد: انقلاب اسلامی سه هدف را دنبال می کرد که درست در مقابل اهداف استکبار بود. هدف اول سیاسی کردن دین، هدف دوم وحدت جهان اسلام و هدف سوم حرکت جهان اسلام به سوی پیشرفت بود که درست اهداف ضد استکباری بودند.

وی با اشاره به اینکه بزرگترین هنر امام بیداری اسلامی و هدایت آن بود گفت: شهید مطهری تأکید می کرد که به وجود آمدن بیداری امری عظیم است، اما عظیم تر از آن ماندگاری این بیداری است. از پیامبر(ص) روایت شده است که فرمود سوره هود ما را پیر کرد. چرا که در سوره هود به پیامبر دستور استقامت و پایداری داده شده که این امر برای پیامبر امری عظیم بود. امروز در زمان ما نیز هدایت این بیداری برعهده مقام معظم رهبری قرار دارد.

تسخیری اظهار داشت: استکبار جهانی پس از انقلاب اسلامی مدتی را در حالت گیجی سپری کرد اما پس از آن که به هوش آمد نقشه هایی برای جهان اسلام کشیده بود. آنها تلاش می کردند که انقلاب اسلامی را به مشکلات خود مشغول کنند برای این امر صدام را تحریک کردند که تا هشت سال انقلاب را به خود مشغول کند، محاصره اقتصادی ، جدایی میان انقلاب و مردم جهان اسلام، تحریک عناصر ناسیونالیسم عربی، تحریک از داخل کشور، ترویج ایران هراسی، شیعه هراسی و فارس هراسی از جمله نقشه های استکبار علیه ایران و انقلاب اسلامی بوده است. آنها 30 سال موفق شدند مانع تأثیرات کشورهای اسلامی شوند و هنوز هم در پی نقشه هایی برای ممانعت از این تأثیرات هستند.

دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی با تأکید بر نقش سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی به عنوان نهادهایی که مسئولیت رهبری فرهنگی جمهوری اسلامی در خارج از کشور را برعهده دارند گفت: همه مؤسسات باید ما را در این امر یاری کنند تا از این فرصت استفاده کرده و به سمت گسترش تفکر اسلام پیش برویم. می توانیم در این راه از درسهای شهید مطهری استفاده کنیم. چرا که وی همواره تأکید داشت که نباید از عوامل بیداری غفلت کنیم.

براساس اظهارات آیت الله تسخیری تحول داخلی افراد و جامعه، عمق بخشیدن به ایمان و فراهم شدن زمینه گسترش بیداری اسلامی است.

دکتر محسن اسلامی مشاور رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیز در هم اندیشی حکمت مطهر که با محوریت بیداری و احیای تفکر اسلامی در حکمت مطهر برگزار شد گفت: حرکتهای جهان اسلام از برخی کتابهای استاد شهید مرتضی مطهری الهام گرفته است. تلألو این کتابها در جهان اسلام تأثیر داشته و چنین نتیجه ای را رقم زده است.

وی با تأکید بر اینکه امام نظریه اسلام سیاسی را ارائه کرد اما استاد شهید مطهری پردازش کننده آن بود گفت: اندیشه های استاد به این معنا پرداخته است که اسلام سیاسی است و هیچ بن بستی در آن وجود ندارد. همچنین ختم رسول الهی و ختم ادیان با دین اسلام نیز نشان دهنده این است که اسلام را باید در تمام ابعاد زندگی بشری مورد توجه قرار داد.

دکتر اسلامی یادآور شد: در دهه گذشته پس از شکل گیری حوادث یازدهم سپتامبر نظریه اسلام سیاسی به نوعی منحرف شد و متأسفانه در سطح جهان این نظریه را مترادف با افراط گرایی تلقی کردند. این درحالی است که اسلام سیاسی اساسی ترین پیام انقلاب اسلامی ایران بوده است.

مشاور رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تأکید کرد: مطرح شدن مباحثی چون مباحث اقتصاد اسلامی که مسیر فطری زندگی بشری را دنبال می کند نشان دهنده تأثیر عمیق اسلام در تمام ابعاد زندگی بشری است.

بیست و چهارم 10 1394 19:18
(0) نظر
برچسب ها :
آسیب شناسی بیداری اسلامی از زبان شهید مطهری

شهید آیت‌‌الله مطهری(ره) دو جریان را درباره انقلاب اسلامی خطرناک می‌داند: اول؛ ناآشنایان به مفاهیم اسلامی که دل در گرو غرب دارند و دوم؛ گروهی که اندیشه‌های معاند اسلام را با برچسب اسلامی در افکار جوانان ما جای می‌دهند.

روز گذشته مقام معظم رهبری در سخنرانی افتتاحیه همایش بیداری اسلامی، به نخبگان فرهنگی و سیاسیون فعال و اندیشمندان و علمای جهان اسلام، به چندی از خطرهای و آسیب‌های فراروی بیداری مردم منطقه اشاره کرد. شهید مطهری نیز در این مورد سخنان ارزنده‌ای دارند که لازم است مورد تأمل بسیاری قرار گیرد.
شهید مطهری معتقد است که نهضت‌ها مانند همه پدیده‏هاى دیگر ممکن است دچار آفت‏زدگى شوند. وظیفه رهبرى نهضت است که پیشگیرى کند و اگر احیاناً آفت نفوذ کرد، با وسایلى که در اختیار دارد و یا باید در اختیار بگیرد، آفت‏زدایى نماید.
شهید مطهری، رهبر نهضت را حافظ معیارها و اصول انقلاب می داند، لذا می‌نویسد: اگر رهبرى یک نهضت به آفتها توجه نداشته باشد یا در آفت‏زدایى سهل‏انگارى نماید قطعاً آن نهضت، عقیم یا تبدیل به ضد خود خواهد شد و اثر معکوس خواهد بخشید.
شهید مطهری در بررسی محققانه خود، ۴ آسیب را فراروی انقلاب‌های و نهضت‌های می‌داند:

۱٫ نفوذ اندیشه هاى بیگانه
به اعتقاد شهید مظهری اندیشه‏هاى بیگانه از دو طریق نفوذ مى‏کنند. یکى از طریق دشمنان. هنگامى که یک نهضت اجتماعى اوج مى‏گیرد و جاذبه پیدا مى‏کند و مکتبهاى دیگر را تحت‏الشعاع قرار مى‏دهد، پیروان مکتب‌هاى دیگر براى رخنه کردن در آن مکتب و پوسانیدن آن از درون، اندیشه‏هاى بیگانه را که با روح آن مکتب مغایر است وارد آن مکتب مى‏کنند و آن مکتب را به این ترتیب از اثر و خاصیت مى‏اندازند و یا کم‏اثر مى‏کنند.
اسرائیلیات، مجوسیات، مانویات را شهید مطهری از جمله نفوذ اندیشه‌های بیگانه می‌داند که با مارک اسلام وارد حدیث و تفسیر و افکار و اندیشه‏هاى مسلمانان گردید و بر سر اسلام آمد آنچه آمد.
شهید مطهری یکی دیگر از راه‌های نفوذ اندیشه‌های بیگانه را از طریق دوستان و پیروان می‌داند، به اعتقاد ایشان گاهى پیروان خود مکتب به علت ناآشنایى درست با مکتب، مجذوب یک سلسله نظریات و اندیشه‏هاى بیگانه مى‏گردند و آگاهانه یا ناآگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب مى‏دهند و عرضه مى‏نمایند.
شهید مطهری مجذوب‏شدگان به فلسفه یونانى و آداب و رسوم ایرانى و تصوف هندى، نظریات و اندیشه‏هایى را به عنوان خدمت (نه به قصد خیانت) ، نمونه‌ای از نفوذ اندیشه‌های بیگانه از طریق دوستان می‌دند که وارد اندیشه‏هاى اسلامى شده است.
شهید مطهری در مورد انقلاب اسلامی هر دو جریان را خطرناک می‌داند،‌یعنی ۱٫گروهی که هم‌ناآشنا به مفاهیم اسلامی هستند و هم دل در گرو مکتب‌های غربی دارند و ۲٫ گروهی که اندیشه‌های معاند اسلام را با مارک و برچسب اسلامی در ذهن و افکار جوانان ما جای می‌دهند.
ایشان در این مورد معتقد است: در در عصر حاضر که نهضت اسلامى ایران اوج گرفته و مکتب‌ها و «ایسم»ها را تحت‏الشعاع قرار داده است، هر دو جریان را مشاهده مى‏کنیم؛ هم گروهى را مى‏بینیم که واقعاً وابسته به مکتب‌هاى دیگر بالخصوص مکتبهاى ماتریالیستى هستند و چون مى‏دانند با شعارها و مارکهاى ماتریالیستى کمتر مى‏توان جوان ایرانى را شکار کرد، اندیشه‏هاى بیگانه را با مارک اسلامى عرضه مى‏دارند.
بدیهى است اسلامى که با محتواى ماتریالیستى در مغز یک جوان فرو رود و تنها پوسته اسلامى داشته باشد به سرعت دور انداخته مى‏شود.
و هم مى‏بینیم ـ و این خطرناکتر است ـ که افرادى مسلمان اما ناآشنا به معارف اسلامى و شیفته مکتب‌هاى بیگانه، به نام اسلام اخلاق مى‏نویسند و تبلیغ مى‏کنند اما اخلاق بیگانه، فلسفه تاریخ مى‏نویسند همان طور، فلسفه دین و نبوت مى‏نویسند همان طور، اقتصاد مى‏نویسند همان طور، سیاست مى‏نویسند همان طور، جهان‏بینى مى‏نویسند همان طور، تفسیر قرآن مى‏نویسند همان طور و …
علامه شهید مطهری با صراحت تمام و بدون ترس خطر قلم‌به‌دستان مزدور و هم قلم‌به‌دستان گمراه را هشدار می‌دهد: من به عنوان یک فرد مسئول به مسئولیت الهى، به رهبران عظیم‏الشأن نهضت اسلامى که براى همه‏شان احترام فراوان قائلم، هشدار مى‏دهم و بین خود و خداى متعال اتمام حجت مى‏کنم که نفوذ و نشر اندیشه‏هاى بیگانه به نام اندیشه اسلامى و با مارک اسلامى اعمّ از آنکه از روى سوء نیت و یا عدم سوء نیت صورت گیرد، خطرى است که کیان اسلام را تهدید مى‏کند.
البته شهید مطهری، بستن پنجره‌ها و درب‌های برای مقابله با اندیشه‌های معاند را کافی نمی‌داند،‌لذا می‌نگارد: راه مبارزه با این خطر تحریم و منع نیست. مگر مى‏شود تشنگانى را که براى جرعه‏اى آب له‏له مى‏زنند، از نوشیدن آب موجود به عذر اینکه آلوده است منع کرد؟!
این ما هستیم که مسئولیم. ما به قدر کافى در زمینه‏هاى مختلف اسلامى کتاب به زبان روز عرضه نکرده‏ایم. اگر ما به قدر کافى آب زلال و گوارا عرضه کرده بودیم، به سراغ آبهاى آلوده نمى‏رفتند.
شهید مطهری عرضه صحیح و درست اندیشه ناب محمدی را هم‌ رفتاری آفندی و هم پدافندی می‌داند، یعنی اگر ما به درستی اسلام را معرفی کرده بودیم هم جوانان را به درستی تربیت دینی کرده بودیم و هم به درستی با شبهات مقابله! لذا در این مورد می‌نگارد: راه مبارزه، عرضه داشتن صحیح این مکتب در همه زمینه‏ها با زبان روز است.
حوزه‏هاى علمیه ما که امروز اینچنین شور و هیجان فعالیت اجتماعى یافته‏اند باید به مسئولیت عظیم علمى و فکرى خود آگاه گردند، باید کارهاى علمى و فکرى خود را ۱۰ برابر کنند، باید بدانند که اشتغال منحصر به فقه و اصول رسمى جوابگوى مشکلات نسل معاصر نیست.

بیست و سوم 10 1394 20:50
(0) نظر
برچسب ها :
بیداری اسلامی و مبارزه با فرهنگ غرب از دیدگاه شهید مطهری

 
 شهید مطهری معتقد است که غرب سال‌هاست که در پی بی‌خبر نگهداشتن مردم است؛ حال روشنفکران مسلمان دو وظیفه بر عهده دارند؛ یکی شناخت صحیح اسلام به عنوان یک فلسفه اجتماعی و دیگری شناخت مقتضیات زمان و تفکیک واقعیت‌های ناشی از تکامل علم از پدیده‌های انحرافی و عوامل فساد.


به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، چندی است که امواج انقلاب اسلامی ایران و ندای بیداری اسلامی جهان اسلام را به لرزه در آورده است، به گواهی بسیاری از کارشناسان سیاسی، انقلاب‌هایی که در چندماه گذشته رخ داده‌اند، حاصل اندیشه سیاسی انقلاب اسلامی است.

اما باید دانست که اگر این نهضت‌های آسیب‌شناسی نشوند به عبارت دیگر اگر در این نهضت‌ها، دشمن‌شناسی در کنار دوست‌شناسی مورد اهتمام قرار نگیرد، احتمال موج‌سواری از این نهضت‌ها از سوی فرهنگ‌ غرب وجود دارد.

 

آسیب‌شناسی نهضت‌های بیداری در اندیشه شهید مطهری جایگاه خاصی دارد، لذا برآن شدیم که بیداری اسلامی و مبارزه با فرهنگ غرب را در اندیشه مطهری بررسی کنیم؛

 


مبارزه با این پدیده جدید (استعمار جدید غرب) در کادر کلی اصول اسلامی وجود دارد. اسلام که در صدر برنامه خودش مبارزه با ظلم و غارتگری را قرار داده است، وقتی که مبارزه با ظلم و غارتگری فرد را تحمل نمی‌کند، به طریف اولی ظلم و غارتگری یک ملت را بر ملت دیگر تحمل نخواهد کرد. اسلام در تعلیماتش نشان داده است که برای حقوق جامعه حساسیت بیشتری از حقوق فرد قائل است.

 

امیر مومنان(ع) در جمله‌ای در یکی از نامه‌هایشان می‌فرماید:

 

اعظم الخیانه خیانه الامه و الفظع الغش غش الائمه.

 

یعنی بزرگ‌ترین خیانت‌ها خیانت به جامعه است؛ خیانت به فرد هرگز در حد خیانت به جامعه نیست. بنابر این اسلام با استعمار هم مبارزه دارد؛ گو اینکه استعمار در آن زمان نبوده است. در زمان امیر‌مومنان(ع) مبارزه بر ضد استعمار آنچنان که در این زمان‌ها وجود دارد وجود نداشته، ولی در برنامه و طرح‌های اسلام چیزهایی که شامل مبارزه با استعمار هم بشود به نحو اکید و شدید وجود دارد، اصولی کلی هست که این اصول کلی در همه جا وجود دارد (1)

 


* هشدار؛ غرب یکپارچه می‌شود!

 

شهید مطهری معتقد است که غرب امروز به لحاظ فرهنگ و اقتصاد به صورت یکپارچه در برابر دنیای سوم قرار گرفته است. بنابراین، رنگ‌های ملی و تضادهای ناسیونالیستی را لااقل در حیطه منافع اقتصادی مشترک منطقه‌ای کنار گذاشته‌اند. در کشورهای دنیای سوم (کم رشد و یا در حال رشد) نیز از یک طرف سررشته اقتصادی و طبقه حاکمه اقتصادی دربند و تحت سلطه و فرمان قدرت‌های اقتصادی کشورهای بزرگ قرار دارد و از طرف دیگر رهبری فرهنگی آنان نیز از طریق روشنفکران تحت تاثیر و دنباله‌روی فرهنگ مسلط غرب است.

 


* رهبری عالمان دینی

 

شهید مطهری در کتاب نهضت‌های اسلامی در صد سال اخبر معتقد در مقایسه رفتار و عمل سیاسی علمای اهل سنت و تشیع معتقد است که در تاریخ جهان‌تسنن، جنبشی مانند ضد استعماری تنباکو به رهبر رهبران دین که به لغو امتیاز انحصار تنباکو در ایران منجر شد و در مقابل آن استبداد داخلی و استعمار هر دو به زانو در آمد؛ با انقلابی مانند انقلاب عراق که علیه قیومیت انگلستان بر کشور اسلامی عراق بود و به استقلال عراق منجر شد؛ یا قیامی مانند قیام مشروطیت ایران که رژیم سلطنتی استبدادی ایران را به رژیم مشروطه مبدل کرد؛ و یا نهضتی اسلامی به رهبری رهبران دینی مانند آنچه در ایران امروز می‌گذرد؛ مشاهده نمی‌کنیم.

 


علامه مطهری معتقد است که این انقلاب‌ها همه به رهبری روحانیت شیعه صورت گرفت؛ همان روحانیتی که کمتر درباره اصلاح و طرح‌های اصلاحی سخن گفته و طرح داده است. جنبش تنابکو را علمای ایران آغاز کردند و با دخالت زعیم بزرگ مرحوم حاج‌میرزاحسن شیرازی به پیروزی نهایی رسید. انقلاب عراق را علمای شیعه عراق که در راس آنها مجتهد جلیل‌القدر آقا میرزا محمد‌تقی شیرازی قرار داشت رهبری کردند. راستی حیرت‌آور و درس‌آموز است که از شخصیتی مانند مرحوم میرزا محمد‌تقی شیرازی، مجسمه زهد و تقوا و تهذیب نفس و به اصطلاح درون‌گرایی، یک مرتبه در شرایط خاص، شخصیتی مجاهد طلوع می‌کند که گویی همه عمر با جهاد و مبارزه به سرکرده است.

 

نهضت مشروطیت ایران را در درجه اول مرحوم آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و مرحوم آقا شیخ‌عبدالله مازندرانی از مراجع نجف، و دو شخصیت بزرگ از علمای تهران، مرحوم سید‌عبدالله بهبهانی و مرحوم سید‌محمد طبایی رهبری کردند.

 

در جهان تسنن، هرگز جنبش‌هایی نظیر جنبش‌های فوق‌الذکر به وسیله اصلاح‌طلبان مذهبی و مقامات روحانی سنی صورت نگرفته است و حتی نهضت‌هایی نظیر نهضت اصفهان، نهضت تبریز و نهضت مشهد که در نهضت اخیر، مجتهد بزرگ مرحوم حاج آقا حسین قمی در آنها نقش اول را داشت نیز صورت نگرفته است.

 


* فریاد در برابر خطر غرب

 


در منظومه غرب‌شناسی مطهری،‌اقبال جایگاه ویژه‌ای دارد، چنانچه در مورد اقبال می‌گوید: اقبال مردی است اروپا رفته و اروپا شناخته؛ مردی است که از تحصیلات جدید بهره بسیار عالی داشته است؛ مردی است که دنیای اروپا او را به عنوان یک متفکر و دانشمند و صاحب‌نظر می‌شناسد. او کسی نیست که در گوشه هند منزوی شده و از دور شبحی از اروپا در نظرش مجسم شده باشد و بعد بخواهد انتقاداتی بکند. او اروپا را از نزدیک دیده، شناخته و تجزیه و تحلیل کرده است. به علم جدید هم بسیار علاقه‌مند است و جوانان مسلمان را تشویق می‌کند که علوم جدید را بیاموزند. او کسی نیست که با علوم جدید مخالف باشد یا مسلمانان را پرهیز بدهد که علوم جدید را نیاموزید. خیر! این طور نیست.

 


* اقبال اروپا رفته و اروپا شناخته، آینده تمدن اروپا را بسیار شوم و خطرناک می‌داند

 


با همه این حرف‌ها، اولین چیزی که در گفتار این مرد جلب توجه می‌کند و آن را در شعرهای خودش به صورت منظوم بیان کرده است، این است که آن چیزی که امروز آن را تمدن اروپایی می‌گویند، یعنی مجموع شئون زندگی اروپایی، ایده‌آل‌هایی که تمدن امروز اروپایی به بشر می‌دهد، راه و رسمی که به بشر می‌آموزد، اخلاق و عادت‌ها و بالاخره مسیری که اروپای امروز دارد را نه تنها یک چیز خوب نمی‌داند، بلکه یک امر بسیار بسیار خطرناک هم برای بشریت و هم برای خود مردم اروپا می‌داند؛ یعنی اقبال اروپا رفته و اروپا شناخته، آینده تمدن اروپا را بسیار شوم و خطرناک می‌داند.

 


* ضرورت بیداری

 


استعمار غرب سال‌هاست بلکه قرن‌ها در پی بی‌خبر نگه داشتن مردم کوشش می‌کرد، تا مردم بی‌خبر بودند، خیال او راحت بود مثل معروف می‌گوید:«دزد، دشمن مؤذن است» چرا؟ چون مردم تا در خواب هستند، دزد می‌تواند دستبرد بزند، ولی وقتی که مؤذن رفت بالای مناره و فریاد کرد: الله اکبر؛ الله اکبر خواب آلوده‌ها بیدار می‌شوند. وقتی بیدار شدند دزد دیگر نمی‌تواند دستبزد بزند. دزد در حال خواب و در تاریکی می‌تواند دستبرد بزند نه در بیداری و روشنایی.

 

در گذشته، مردم ما از نظر اخلاقی تا حدی سلامتی‌هایی داشتند. واقعا این جهت را نمی‌شود انکار کرد که مردم قدیم از خیلی لحاظ‌های اخلاقی مردم سالمی بودند، کمتر دزدی می‌کردند، کمتر دروغ می‌گفتند، کمتر مشروب‌خواری می‌کردند، کمتر فسق و فجور و می‌کردند، مردمانی بودند از نظر اخلاقی سلیم، اما مردم اخلاقی سلیم ناآگاهی بودند. در آن وقت دشمن به اخلاق مردم کاری نداشت. او از نداشتن چشمشان استفاده می‌کرد، کوریشان استفاده می‌کرد، از بی‌خبریشان استفاده می‌کرد. اما همه را برای همیشه نمی‌شود بی‌خبر نگه داشت. هر کاری بکنید، آخرش آگاهی از هر روزنه‌ای و از هر گوشه‌ای باشد پیدا می‌شود. یک آدم آگاه هم که در میان مردم پیدا شود میلیون‌ها نفر را آگاه می‌کند.

 


* رسالت روشنفکران

 


به اعتقاد شهید مطهری برای روشنفکران مسلمان در عصر ما که از نظر کیفیت زبده‌ترین طبقات اجتماعی باشند و از نظر کمیت خوشبختانه قشر قابل توجهی به شمار می‌روند مهمترین مسئله اجتماعی اسلام و مقتضیات زمان است.

 

دو ضرورت فوری، مسئولیتی سنگین و رسالتی دشوار بر دوش این طبقه می‌گذارد. یکی ضرورت شناخت صحیح اسلام واقعی به عنوان یک فلسفه اجتماعی و یک ایدئولوژی الهی و یک دستگاه سازنده فکری و اعتقادی همه جانبه و سعادت‌بخش؛ و دیگر ضرورت شناخت شرایط و مقتضیات زمان و تفکیک واقعیت‌های ناشی از تکامل علم و صنعت از پدیده‌های انحرافی و عوامل فساد و سقوط.

 

برای یک کشتی که می‌خواهد اقیانوس‌ها را طی کند و از قاره‌ای به قاره دیگر برود، وجود قطب‌نما برای جهت‌یابی و همچنین لنگر محکم برای محفوظ ماندن و غرق نشدن و زیرپا گذاشتن جزر و مدها ضروری است.

 

همچنان که شناخت وضع و موقعیت جغرافیایی دریا در هر لحظه امری حتمی است؛ ما باید از طرفی اسلام را به عنوان یک راهنمای سفر و یک لنگر محکم و نگهدارنده از غرق شدن در جزر و مدها، و هم شرایط خاص زمان را به عنوان مناطق و منازل بین راه که باید مرتبا به آنها رسید و گذشت، کاملا بشناسیم تا بتوانیم در اقیانوس متلاطم زندگی به سرمنزل مقصود برسیم.

 

برای روشنفکران مسلمان در اینجا مشکل لاینحلی وجود ندارد، فقط آشنا نبودن با حقایق اسلام و یا تمیز ندادن میان عوامل توسعه و پیشروی زمان و جریان‌ها و پدیده‌های انحرافی که لازمه طبیعت بشری است ممکن است مسئله را به صورت معما جلوه دهد
 

بیست و دوم 10 1394 21:0
(0) نظر
برچسب ها :
صفحه نخست پست الکترونیک وبلاگ تبیان
نوشته های پیشین
هفته سوم اردیبهشت 1395 هفته دوم اردیبهشت 1395 هفته اول اردیبهشت 1395 هفته چهارم فروردین 1395 هفته سوم فروردین 1395 هفته دوم فروردین 1395 هفته اول فروردین 1395 هفته چهارم اسفند 1394 هفته سوم اسفند 1394 هفته دوم اسفند 1394 هفته اول اسفند 1394 هفته چهارم بهمن 1394 هفته سوم بهمن 1394 هفته دوم بهمن 1394 هفته اول بهمن 1394 هفته چهارم دی 1394 هفته سوم دی 1394 هفته دوم دی 1394 هفته اول دی 1394 هفته سوم اردیبهشت 1394 هفته دوم فروردین 1394 هفته اول اسفند 1393 هفته اول دی 1393 هفته دوم آبان 1393 هفته چهارم مرداد 1393 هفته اول خرداد 1393 هفته چهارم آبان 1391 هفته اول آبان 1391
موضوعات
تربیت فرزند از دیدگاه امام علی(ع) (16) مقالات (15) اندیشه استاد (8) درباره استاد شهید مرتضی مطهری (7) حجاب در منظر شهید مطهری (6) عمومی (5) متن ادبی (4) اخلاق، عرفان و تربیت (4) استاد شهید از نگاه دیگران (4) کتابهای استاد (2) اصول اعتقادات (1) حقوق زن و نظام خانواده (1) دست نوشته ها شهید مطهری (0) گفتگو (0) انديشه استاد (0) تصاوير (0) دست نوشته ها شهيد مطهري (0) سخنرانی های استاد (0) تصاویر (0) ویژه نامه دیدار یار (0) بدون موضوع (43)
صفحه ها
فیدها
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 112413
تعداد نوشته ها : 108
تعداد نظرات : 0
X