مطلب حاضر نوشتهای از استاد شهید مرتضی مطهری است. که همزمان با سالگرد آن مرحوم از نظر میگذرانید.
مسئله سیاست جزء مسائلی نیست که ما بگوییم الان در دنیا ضرورت این مطلب احساس شده و از نظر علمی و عقلی قطعی شده است که زن و مرد هیچ تفاوتی از نظر دخالت در امور سیاسی ندارند و در گذشته یک حق مسلمی به زنان داده نمیشده است. مثلا اگر فرض کنیم درگذشته مانع تحصیل کردن زن بودند و میگفتند زن حق درس خواندن ندارد ولی امروز میگویند زن هم حق درس خواندن دارد، این یک مسئله واقعی است، یعنی واقعا انسان وقتی حساب میکند میبیند که حق درس خواندن چیزی نیست که کسی بتواند میان مرد و زن تبعیض قائل شود و بگوید مرد این حق را دارد و زن ندارد، چرا؟ برای این که خداوند مغز و فکر و استعداد درس خواندن و شوق و رغبت و میل آن را همان طور که در مرد قرار داده در زن هم قرار داده. منع کردن، جز جلوی استعداد خدادادی را گرفتن چیز دیگری نیست. اما مسئله سیاست چنین مسئلهای نیست که دنیا هم پذیرفته باشد که هیچ فرقی میان زن و مرد از این جهت نیست، چرا؟ برای این که عملا ثابت شده که نه زن آن استعداد و توانایی مرد را در این مسائل واقعا دارد و نه زنان دنیا با این که بعد از آن محدودیتها در ابتدا آن مقدار شور و هیجان برای مسائل سیاسی نشان دادند بعدها آن شور و هیجانشان باقی ماند.
ویل دورانت در کتاب لذات فلسفه جملههای خوبی در این زمینه دارد. وقتی که احساسات طبیعی زن را بیان میکند از جمله میگوید: زن اگر در جوانی و در ابتدا یک شور و هیجانی برای مسائل سیاسی داشته باشد ولی در اواخر، خود زن طبعا برمیگردد و باز توجه خودش را به مسائل خانوادگی [معطوف] میکند، حتی کوشش میکند که شوهرش را هم از آن مسائل منصرف کند.
با اینکه در کشورهای به اصطلاح متمدن مانند آمریکا، انگلستان و روسیه شوروی منع قانونی وجود ندارد ولی عملا زنها یا نخواستند یا نتوانستند- که در آن، نخواستن به اندازه نتوانستن دخالت داشته است- دوش به دوش مردها پیش بیایند. الان ادارهکننده سیاست دنیا مردها هستند. البته در گوشه و کنار دنیا یک عدد قلیلی از زنها در سیاست دخالت دارند اما نقش فعالی ندارند. آن مقدار زنانی هم که الان [در صحنه سیاست] هستند، میبینیم که معمولا یا زنهایی هستند که در پناه شوهرشان فعالیت میکنند یعنی در واقع حامی آنها در فعالیتهای سیاسی شوهرهایشان هستند، مثل مادام نهو تا وقتی که شوهرش بود، یا زن مائوتسهتنگ و یا روی حیثیت و آبروی پدرشان فعالیت سیاسی دارند، یعنی آن هم دخالت داشته است، مثل دختر نهرو نخستوزیر هندوستان است. و علاوه بر این، به طور کلی افراد استثنائی دلیل نمیشوند.
امیرالمومنین علی علیه السلام درباره ارزش و جایگاه بی بدیل علما می فرماید:العلماء باقون ما بقی الیل و النهار.تا گردش شب و روز هست، علما هستند.(1)
بی شک علمای ربانی و خداجویی هم چون استاد شهید مرتضی مطهری برای همیشه یادشان در میان مردم گرامی خواهد بود.
چه به جا سالروز شهادت این متفکر جهان اسلام به نام روز معلم نام گذاری شد.
معلمین عزیز ما باید از استاد شهید درس عشق و بندگی خدا را بیاموزند و همانند او با تمام وجود به تعلیم و تربیت بپردازند و از خود آثاری نیک بر جای گذارند.
معلمان ما باید از ویژگی های اخلاقی آن استاد شهید الگو بگیرند و در زندگی خود به کار بندند تا شایسته نام مقدس معلم باشند.
برخی از ویژگی های اخلاقی آن عزیز پر گشوده در کلاس درس شان این چنین است :
چگونه کتب استاد را مطالعه کنیم که تا انتهای مسیر ثابت قدم و استوار بمانیم ؟
آن چه در پی میآید ، نکاتی چند دربارهی مطالعهی آثار شهید مطهری است . امید است که برای خوانندگان گرامی کارگر افتاده و آنها را در پیمودن هر چه صحیحتر این راه یاری کند . البته از خوانندگان عزیز تقاضا دارم ، همهی این نکات را به دقت خوانده و به کار بندند ، هم چنین از انتخاب روشهای سلیقهای هم به شدت پرهیز کنند .
1 . برای پیمودن هر راهی در ابتدا باید انگیزهی رهرو ، برای پیمودن آن راه به حد بالایی برسد تا اگر موانعی ایجاد شد ، هیچ تردید و تزلزلی در او پدید نیاید .
بسیاری از کسانی که کتب استاد را برای مطالعه انتخاب کرده و خواندن آنها را هم آغاز نمودهاند ، به دلیل نداشتن انگیزهی بالا ، در همان ابتدا به قول خودمان بریدهاند . دانستن اهمیت مطالعهی کتب شهید مطهری ، بزرگترین عاملی است که میتواند ما را با انگیزهی بالایی به طرف این کتب ارزشمند سوق دهد . وظیفهی مقالهی قبلی ، همین ایجاد انگیزه بود .
2 . یکی از عوامل ایست مطالعاتی این است که خواننده ، روشهای مطالعه را به صورت مختلط دربارهی هر کتابی استفاده میکند . هر کتابی را باید با روشی متناسب با هدف آن خواند . گاهی هدف حفظ کردن ، گاهی هم فهمیدن عمیق و دقیق ، در بعضی موارد اطلاع سطحی و در مواردی هم گرفتن دیدگاه ، یا تغییر و تکمیل یک دیدگاه قبلی است .
.::ناصرنقویان، مدرس حوزه و دانشگاه::..
درباره آثار شهید مطهری و تمایز آن با دیگر آثار توضیحاتی بیان کنید.
من دوست دارم قبل از صحبت درباره آثار مطهری درباره خود شخصیت مطهری صحبت کنم. مولوی میگوید:
بخدا میل ندارم نه به چرب و نه به شیرین
نه بدین کیسه پر زر نه بدان کاسه زرین
قبل از آثار مطهری، وجودش مبارک بود. چرا که امیال را در خودش کشته بود. استاد مطهری میرفت در جامعه میگشت تا ببیند جامعه چه دردهایی را باز میتاباند تا ایشان مانند طبیب زخمها و دردها را مرهم نهد.
آثار شهید مطهری دارای سه ویژگی است:
نخست جامعیت در هر موضوعی. هنگامی که ایشان پیرامون ادبیات کلاسیک، آثار عرفانی و یا شخصیت حافظ سخن میگفت انگار ادیب بود و چنان جامع حرف میزد که از بسیاری ادبا ارزشمندتر بود. همین گونه است در موضوعاتی چون مسائل اجتماعی، عرفانی، فلسفی، فقه و...
دومین خصوصیت آثار استاد مطهری این است که درست به دردها میپرداخت. مطهری آشپزانه به جامعه نگاه نمیکرد که چه چیزی دوست دارید. نگاه مطهری طبیبانه بود یعنی هم پیشگیری و هم درمان میکرد. وقتی استاد مطهری میدید که مسئله حجاب از نظر علم زیر سوال رفته در همان مجله زنان که حجاب را زیر سوال برده بودند نقد نوشت و پاسخ منتقدین را داد.
در جایی که از حافظ بعنوان فردی شرابخوار و یکلاقبا یاد میشد چنان دفاع میکرد که انگار پدری از پسرش دفاع میکند.
و سومین ویژگی آثار این معلم بزرگ اطمینان و اعتقاد به آن چیزی است که میگفت. و بنابراین ابتدا به کارشناسی میرسید و آنگاه سخن میگفت.
نظرتان راجع به یکسانی محبوبیت شهید مطهری و دیگر شخصیتها چیست؟
این مثل حضرت یوسف و همبندهای معتقد به چند خدا است که یوسف به آنها میگفت خدا یکی است. مطهری کار خودش را برای خدای خود انجام داد. دنبال حرف مردم نبود. حتی بسیاری از حوزویها بخاطر کتابش راجع به حجاب ایشان را رد کردند. با این وجود او کارش را کرد.
چقدر ایدئولوژیها و افکار شهید مطهری در روند انقلاب جاری است؟
سوال سرنوشتساز مهمی است. بعنوان طلبهای که با آثار مطهری کمی آشنا هستم در این باره با شک و یقین حرف میزنم ولی با اطمینان میگویم که هنوز نقدها، تحلیلها، نتایج و محصولات فکر مطهری و افقهای دور ذهنی ایشان در جامعه پیدا نشده است.
گفت و گو با چند صاحبنظر افکار استاد مطهری در خصوص آثار وی
علی مطهری فرزند شهید آیت الله مرتضی مطهری در گفتگویی اختصاصی با خبرنگار بشری به بیان نظرات و دیدگاههای خود درباره معلم و استاد بزرگ انقلاب پرداخت.
منبع:تبیان
علوم به تنهایی موثر و کارساز نیستند و زمانی مفید واقع می شوند که در مسیر خداشناسی قرارگیرند و استاد شهید با اندشیه بلند خود توانست گنجینه علوم خود را در مسیر خداشناسی و روشنگری به کار گیرد.شهید مطهری بهروز کننده فرهنگ اسلامی بود و میتوان گفت شالوده انقلاب اسلامی را آثار و اندیشههای شهید مطهری شکل داد.شهید مطهری با ارائه استدلال در برابر شبهات و افکار التقاطی خدمت ارزشمندی به انقلاب و جمهوری اسلامی کرد و میتوان گفت: وی تئوریسین بنیاد فرهنگی انقلاب اسلامی است.شهید مطهری شخصیتی بود که بیش از هر فرد دیگری مورد توجه حضرت امام (ره) بود. مطهری نه تنها نسبت به مبانی و اصول اسلام شناخت کافی داشت بلکه با دقت و تحقیق توانست آسیب های آن را شناسایی کرده و به رفع آنها بپردازد. شهید مطهری با حضور آگاهانه، عارفانه وعالمانه به دنیا ثابت کرد که روحانی پرورش یافته در مکتب امام جعفر صادق (ع) با همه وجود و توان از اسلام ناب دفاع میکند.
استاد مطهری مرد علم ، اندیشه ، ایمان ، تلاش و ایثار در راه هدف آرمانی و بلند خود بود می توان گفت از میان متفکرین اسلام شناس ، کمتر دانشمندی داشتیم که در رشته های مختلف مطالعه داشته و منابعی را به رشته تحریر درآورده باشد ، در این میان استاد مطهری یک استثناء بود که به علوم مختلف آشنایی کامل داشت و با تسلط در مورد آنها سخن گفته ، مطالب قوی و دقیق می نوشت .شهید مطهری با شناخت دقیق زمان خود ، مطابق با نیازهای روز جامعه سخن می گفت و قلم می زد معرفی و تبیین شخصیت استاد مطهری برای قشر جوان جامعه و تشویق آنها به مطالعه کتابهای وی ، ضرورتی است که در صورت غفلت از آن به دانش کشور ظلم شده است .علم ، دانش و آگاهی بالای استاد مطهری و همچنین زمان شناسی و نیازسنجی دقیق وی ، از ویژگیهای بارزی است که شهید مطهری را به فردی برجسته تبدیل کرده است .فکر ناب،سعهی صدر، اخلاص، زمان شناسی و دشمن شناسی از شهید مطهری شخصیتی بی نظیر ساخته است. اکنون دانشجویان و طلاب علوم دینی باید با بهره گیری از اندیشه ها و الگوگیری از روش استاد مطهری با نفوذ دشمنان در افکار جوانان مبارزه کنند.
آنچه که مطهری (ره) را مطهری کرد عمل مخلصانه او به آموختههایش بود خصوصیت اول شهید مطهری، علم فراوان و ارزشمند ایشان بود؛ ایشان با شناخت و تسلطی که بر منابع اصلی در علوم مختلف اسلامی داشتند و با توجه به نیازها و واقعیات جامعه، پژوهشها و کتابهای خود را تدوین میکردند که این پژوهشها و کتابها به علت نوآوری در سطح وسیعی در جامعه مورد استقبال قرار میگرفت.
یکی از آثار ماندگاری که در پهنه ادبیات معاصر ایران خلق شده است کتاب «داستان راستان» است. با این حال، نقادان و تحلیلگران این عرصه آنچنان که باید و شاید به این أثر ادبی نپرداخته اند. اهمیت مسئله این است که «داستان راستان» منبع قابل توجهی برای دست یابی به الگویی برای ادبیات تعلیمی و اجتماعی است.
این کتاب مجموعه 125 داستان کوتاه است که در دو جلد به قلم شهید مرتضی مطهری به رشته تحریر درآمده است. جلد اول برای نخستین بار در سال 1339 منتشر و جلد دوم آن در سال 1343 منتشر شد. یعنی درست در موقعی که سایه ادبیات داستانی شبه مدرن و راوی حدیث نفس بر فرهنگ کشورمان سنگینی می کرد وجای آثار ملهم از فرهنگ اصیل و بومی ما خالی مینمود. به نظر می رسد که اهتمام استاد مطهری در خلق این کتاب تلاشی برای پر کردن این خلأ بود. چه اینکه داستان های این کتاب –برخلاف رسم مألوف آن دوران که منبع الهام رمان های فارسی، مکاتب غربی و شرقی بودند- روایاتی است که در شرح حال شخصیت های صدر اسلام و وقایع تاریخ اسلام در کتاب های احادیث و تواریخ آمده. متونی چون نهج البلاغه، بحارالانوار، اصول کافی، وسائل، سفینه البحار و ... که در پایان هر یک از داستان ها به منبع داستان مربوط نیز اشاره شده است.
داستان حقیقت
مشخصه اصلی «داستان راستان» که آن را نسبت به بسیاری دیگر از آثار ادبی و داستانی متمایز می کند این است که به رغم قالب داستانی و وجود همه عناصر این نوع روایت در کتاب اما اساس روایت، حقیقت است. این هم که چنین عنوانی برای کتاب تعیین شده به خاطر رویکرد به راستی در ساختار، واقعی بودن اصل داستانها و رهنما بودن محتوای کتاب به درستی است. سبک نگارش مجموعه داستان های کتاب به این ترتیب است که به ترجمه صرف احادیث یا روایات تاریخی پرداخته نشده، بلکه روایات، تاجایی که واقعیت آن ها لطمه ندیده و با استفاده از عنصر خیال، وجهه داستانی یافته اند. اما این استفاده از تخیل آن قدر بجا و مطابق واقعیت است که خواننده نمی تواند مرز میان واقعیت و خیال را به وضوح دریابد. نحوه روایت داستان ها، نسبت به آنچه در منابع آمده، تغییراتی یافته است؛ مثلا آغاز و پایان داستان ها متفاوت شده است. اما همه تصرفات روایی داستان ها به گونه ای اعمال شده اند که تأثیر و تبدیل منفی روی اصل قصهها که در منابع ثبت شده اند وارد نشود. همچنین قصهها با شرح و توصیف، پرورش ادبی یافته اند؛ اما این توصیفات طوری نیستند که اضافی یا حشو به نظر برسند، بلکه برای تکمیل روایات و درک بهتر مخاطب استفاده شده اند.
ترسیم عدالت در داستان